مشق شب بارانی ما دو دوست زیر چتر بادبادکهای روشن آسمان...
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد... لب تو میوه ی ممنوعه ولی لب هایم هرچه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد... همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچکس هیچکس اینجا به تو مانند نشد... هرکسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد... خواستند از تو بگویند شبی شاعرها عاقبت با قلم شرم نوشتند
نشد...
نوشته شده در پنج شنبه 92/1/29ساعت
11:16 عصر توسط مهزادومریم نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |